معناى عصمت
از دیدگاه شیعه عصمت دو عرصه دارد،یکى در محور گناه دیگرى در مورد خطا،عصمت در مورد گناه این است که فرد معصوم در مدت عمرش مرتکب هیچ گونه گناه حتى گناه کوچک نشود.که این دیدگاه از دو بعد توسعه دارد،یکى این که عصمت اختصاص به دوران رسالت و مسؤولیت ندارد. دیگرى این که شامل تمام گناهان مىشود.
عرصه دیگر عصمت،صیانت از خطا و اشتباه مىباشد.که فرد معصوم در محدوده دینى از خطا و اشتباه مصون باشد.هیچگاه در دریافت و شناخت معارف و ابلاغ و عمل به احکام دینى دچار اشتباه نمىشود.اما در محدوده غیر دینى آیا اشتباه مىکند یا نه،همه متکلمین شیعه بر این باور نیستند که مصون از خطا در سایر ابعاد زندگى باشد.این حداقل دائره و مفهوم عصمت از منظر شیعه مىباشد.بر این اساس انبیاى الهى و نیز ائمه علیهم السلام در تمام ابعاد دینى از گناه و خطا مصون هستند و در مدت عمر از آنان حتى یک گناه صادر نمىشود.
مهمترین دلیل عصمتبا این مفهوم گسترده آن،برهان عقلى است که اگر پیامبر دچار گناه و اشتباه شود اطمینان مردم از وى سلب مىشود،کسى به گفتار و رفتار آن باور نخواهد داشت.
باور شیعه در مورد رهبران دینى نسبتبه سایر فرقهها این تفاوت اساسى را دارد که شیعه معتقد است رهبرى جامعه در هر زمان از جانب خداى سبحان است.خداى سبحان گر چه سفره نعمت رسالت و نبوت را بر چیدهاست،لیکن سفره امامت و رهبرى برچیدنى نیست،بلکه این سفره پر نعمت که ضرورى انسان است همواره از جانب خدا گسترده است.بعد از انبیا،ائمه علیهم السلام مسؤولیت رهبرى را به عهده دارند.و تا انسان بر روى زمین زندگى مىکند رهبرى از جانب خداى سبحان تامین شده است.
بر اساس باور شیعه همان شرایط از عصمت که در مورد انبیا وجود دارد بدون هیچ تفاوت در مورد امامت نیز مطرح است و امام باید مانند پیامبر در ابعاد یاد شده معصوم باشد.اگر کسى در برهه از زمان فاقد این شرط باشد امام جامعه نخواهد بود.
باور شیعه در مورد افراد امامت این است که بعد از رسول الله صلى الله علیه و آله دوازده نفر معصوم به عنوان جانشینان رسول الله صلى الله علیه و آله در امر رهبرى بر امت اسلامى از جانب خداى سبحان تعیین شدهاند.اولین آنان على بن ابى طالب علیه السلام و آخرین آنها امام مهدى علیه السلام مىباشد.اینان در تمام ابعاد انسانى،از انسانهاى معمولى جامعه برتر هستند و همگى شایستگى مقام رهبرى را دارند.دلیلهاى گوناگونى هم بر این باور ارائه مىنماید که براى پرهیز از طولانى شدن بحث افزون بر برهان عقلى یک دلیل را مورد بررسى قرار مىدهیم.در قرآن مجید آیات فراوانى وجود دارد که یا شان نزول آنها ائمه بخصوص على بن ابى طالب علیه السلام مىباشد، و یا مقام منیع عترت را معرفى مىنماید که آیه تطهیر بهترین آنهاست.
آیه تطهیر
قرآن در بخشى از آیات سوره احزاب ابعاد شخصیتحقوقى همسران رسول الله صلى الله علیه و آله را مورد توجه قرار داده است و در میان این بخش از سخن،بیانرسایى در مورد مقام رفیع عترت رسول الله صلى الله علیه و آله دارد.روى سخن قرآن پیش و پس از آیه تطهیر همسران حضرت است،لیکن ناگاه روى سخن تغییر پیدا مىکند و در بین مخاطب خویش را عترت و اهل بیت قرار داده به آنها مىفرماید خداى سبحان اراده کرده است که هر گونه رجس و پلیدى را از دامن عترت زدوده و آنان را نوعى پاکیزه و مطهر گرداند: انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا (1) .«خداى سبحان اراده نموده است که هر نوع آلودگى را از شما اهل بیت زدوده و شما را پاک و مطهر نماید.»ابتدا بررسى دو نکته،یکى این که منظور از رجس زدایى چیست.دیگر این که مراد قرآن از اهل بیت چه کسانى مىباشد.
معناى رجس
معناى رجس پلیدى و آلودگى است و مسلم منظور آلودگىهاى اعتقادى و معنوى مىباشد،نه آلودگى ظاهرى که با آب قابل شستشو است.زیرا تطهیر از آلودگى ظاهرى بوسیله آب از هر کس ساخته است.افزون بر این که شواهد روایى منظور از رجس را هر نوع آلودگى و گناه عنوان مىنماید:انا و اهل بیتى مطهرون من الذنوب (2) «من و اهل بیتم از گناه پاک هستیم».
اهل بیت چه کسانى هستند؟
اهل بیتبه لحاظ واژگانى یعنى اهل خانه،شامل همسر،فرزندان،پدر و مادر مىباشد.افرادى که معمولا با هم زندگى مىکنند.مفهوم واژگانى آیه شامل همه افراد یک خانه که محرم یکدیگرند و بدون محدودیتبا همزندگى مىکنند مىشود.بنابراین اگر کسى از جهت واژگانى آیه را تفسیر کرد و گفت منظور از اهل بیت در آیه مبارکه همسران و فرزندان رسول الله صلى الله علیه و آله مانند فاطمه،على و حسنین مىباشد،گزاف نگفته است و نمىتوان نظر وى را مردود دانست.لیکن گاهى منظور و مقصود قرآن تنها مفهوم واژگانى به وسعت و تنگنایى که دارد نمىباشد بلکه منظور قرآن از یک واژه مفهوم خاص است که آن مفهوم خاص در عین هماهنگى و همخوانى با مفهوم واژگانى، دایره آن را محدود یا توسعه مىدهد.و مىتوان گفت واژه اهل بیت در این آیه از این قرار است.
راه تفسیر صحیح قرآن هم این است که ابتدا مفاهیم واژگانى بر اساس محاوره عرفى مورد توجه قرار گیرد.لیکن به این مقدار نباید بسنده نمود بلکه چون مراد قرآن ممکن استبا مفهوم واژگانى در توسعه تفاوت داشته باشد.باید آن مفهوم را به منظور قرآن ارائه نموده اگر هم خوانى داشت آنگاه مفهوم صحیح مىتواند باشد.و چون به مقصود اصلى قرآن را رسول الله صلى الله علیه و آله آگاه است،و بر اساس آیه ما آتیکم الرسول فخذوه (3) و حدیثشریف ثقلین رسول الله صلى الله علیه و آله و عترت از مقصود قرآن آگاه است.باید برداشتهاى قرآنى را با دیدگاه رسول الله صلى الله علیه و اله و عترت مقایسه نمود اگر همخوانى داشت مفهوم صحیح و الا مفهوم نادرستخواهد بود.
بدین سبب در مفهوم واژگانى قرآن گرچه انطباق اهل بیتبر همسران پیامبر بى اشکال است، لیکن از دیدگاه رسول الله صلى الله علیه و آله و عترت این انطباق صحیح نیست،زیرا روایات فراوانى شیعه و سنى از رسول الله صلى الله علیه و آله نقل مىکند که منظور قرآن را از اهل بیت افراد خاص معرفى مىنماید.و حتى به صورتشفاف شمول آیه را نسبتبه همسران رسول الله صلى الله علیه و آله منع مىکند و دائره مفهوم آیه را اختصاص مىدهد به على بن ابى طالب و فاطمه و حسن و حسین و فرزندان حسین علیهم السلام.یعنى همان ائمه معصومین و فاطمه زهرا.با این بیان روایات اجازه نمىدهند که آیه شامل همسران رسول الله صلى الله علیه و آله شود و نمىتوان آیه را این گونه تفسیر نمود.زیرا این سخن اکتفا بر قرآن و بىنیازى از عترت است که به یقین راه غلط و کژ راهه است.اینک با مرورى کوتاه به برخى روایات این حقیقتشفافتر خواهد شد.
روایات و آیه تطهیر
سیوطى از ترمذى و طبرانى و...در ذیل آیه از رسول الله صلى الله علیه و آله نقل مىکند:انا و اهل بیتى مطهرون من الذنوب (4) .
این گونه روایات تطهیر را توضیح مىدهند که منظور همان پاکى از گناه است و برهان بر عصمت اهل بیت است،و همسران رسول الله صلى الله علیه و آله معصوم علیهم السلام نبودند.و نیز از ابو سعید خدرى از رسول الله صلى الله علیه و آله روایت مىکند که آیه تطهیر در مورد پنج نفر نازل شده است:نزلت الآیة فی خمسة فى و فى على و فاطمة و حسن و حسین (5) .
و به روایات متواتر و یا مستفیض رسول الله صلى الله علیه و آله این افراد را زیر کسا گرد آورد آنگاه فرمود:هولاء اهل بیتى.و بدنبال آن آیه تطهیر را قرائت نمود. (6) و نیز روایات متعدد نقل است که وقتى آیه تطهیر نازل شده و حضرت آن چند نفر را زیر کسا گرد آورد ام سلمه اجازه خواست وارد آن جمع شود.حضرتدر عین حال که در حق وى دعا کرد و وى را ستود در جمع جانان راه نداد.ام سلمه:انا معکم فقال انک على خیر (7) انما نزلت فی و فى اخى و فى ابنتى و تسعة من ولد ابنى الحسین خاصة لیس معنا فیها احد غیرنا. (8) «آیه درباره خصوص من و برادرم على و دخترم فاطمه و نه نفر از فرزندان حسین نازل شده است.»عن ابى جعفر علیه السلام فى قول الله عز و جل انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا قال نزلت هذه الآیة فى رسول الله و على بن ابى طالب و فاطمة و حسن و حسین و ذلک فى بیت ام سلمه زوج النبى فدعا رسول الله علیا و فاطمه و الحسن و الحسین ثم البسهم کساء له خیبریا و دخل معهم فیه ثم قال هؤلاء اهل بیتى وعدتنى فیهم ما وعدتنى اللهم اذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهیرا فقالت و انا معهم یا رسول الله صلى الله علیه و آله قال ابشرى یا ام سلمه فانک الى خیر. (9) «از امام باقر علیه السلام روایت مىنماید که آیه تطهیر درباره رسول الله صلى الله علیه و آله و على و فاطمه و حسن و حسین نازل شد.آنگاه حضرت کساى خیبرى را بر آنها قرار داد و فرمود اهل بیت من اینها هستند.و حتى ام سلمه(همسر رسول الله صلى الله علیه و آله)خواست در جمع آنان وارد شود حضرت اجازه ندادند».
روایات از چند جهت آیه را تفسیر مىکنند.منظور از رجس ترک گناه است.منظور از اهل بیت افراد خاصى هستند گر چه از لحاظ مفهوم واژگانى شامل همسران نیز مىباشد لیکن به لحاظ این که مقام ویژهاى را تبیین مىکند همسران رسول الله صلى الله علیه و آله در این مقام با اهل بیت همراه نیستند.بدین سبب آیه همان مقام عصمت را براى اهل بیتبیان مىکند و همسران رسول الله صلى الله علیه و آله هیچ کدام به این مقام بار نیافتهاند.حتى ام سلمه که از همسران به نام و با تقوا وطهارت رسول الله صلى الله علیه و آله مىباشد خواست همراه جمع کساء قرار گیرد حضرت اجازه ندادند.روایات باتفاق مسلمانان مىباشد.و مفاد آنها امرى اعتقادى و یقینى مىباشد که مىتوان با آنها برهان اقامه نمود،که مفاد آیه منحصر به افراد خاص مانند على بن ابى طالب و فاطمه علیها السلام و حسنین و نه نفر از فرزندان حسین اختصاص دارد.بنابر این آیه عصمت دوازده امام و فاطمه علیها السلام را دلالت دارد.
سیاق آیه تطهیر
در عین حال شبهاتى و سؤالاتى پیرامون آیه وجود دارد که بحثهاى آن ارتباط با موضوع تفسیر و کلام دارد.تنها یک موضوع را که با این مفاد ارتباط مستقیم دارد مطرح و بررسى مىنماییم و آن سؤالى است که بیشتر از سوى مفسران اهل سنت مطرح است که آیه در سیاق آیات زنان پیامبر است.
وحدت سیاق اقتضا مىکند که این آیه هم مربوط به زنان پیامبر باشد.در حالى که این برداشت که عنوان شد با وحدت سیاق ناسازگار است.افزون بر این که در ذیل آیه روایاتى از طریق اهل سنت نیز نقل شده است مفاد همین وحدت سیاق را تایید مىکند که آیه درباره همسران رسول الله صلى الله علیه و آله مىباشد.
برخى از مفسران شیعه (10) این اشکال را پذیرفتهاند که این مفاد با وحدت سیاق سایر آیات ناسازگار است آنگاه جواب دیگر مطرح فرمودهاند که اصولا جایگاه چینش این آیه این جا نیست.و در این زمینه دستکارى رخ داده است که آیا در میان آیات همسران رسول الله صلى الله علیه و آله قرار گرفته است.اصولا جایگاه آیات توقیفى(دستور خدا و رسول الله صلى الله علیه و آله)نمىباشد.بلکه در برخى از موارددست دیگرى غیر از رسول الله صلى الله علیه و آله در کار بوده است.
لیکن جواب دیگرى بر اساس پذیرش توقیفى بودن جایگاه آیهها مىتوان مطرح کرد،زیرا جایگاه آیات از شؤون مهم قرآن مىباشد.به لحاظ این که سیاق آیات در مفاد و برداشت تاثیر دارد و برداشتها را متفاوت مىکند و آن نوع از شؤون قرآن که در مفاد و برداشت تاثیر گذارى دارند نمىشود به امر رسول الله صلى الله علیه و آله در حقیقتبه امر وحى نباشد.این گونه شؤون قرآن از هر جهت مصون از تحریف و دست کارى است.و این از اعتقادات و باورهاى مسلم شیعه و سنى مىباشد.کسى به غیر رسول الله صلى الله علیه و آله در شؤون قرآن دخالت نداشته است.
آیه تطهیر در میان آیات همسران پیامبر است و به ظاهر با مفاد آیات قبل و بعد ناسازگار است زیرا روى سخن با همسران رسول الله صلى الله علیه و آله است و یک مرتبه روى سخن برگشته و مخاطب را مردها قرار داده است و تمام ضمیرها مذکر آمده است!در عین حال این نکته با مطلب توقیفى بودن آیات ناسازگار نمىباشد.زیرا محور مهم در سیاق سازگارى با عرف محاوره است.این معمول محاورات انسانها است،گاهى به لحاظ اهمیتیک موضوع آن موضوع در میان سیاق سخن دیگرى مطرح مىشود که هیچ ارتباطى با قبل و بعد سخن ندارد یعنى در بین یک متن سخن منسجم و به هم پیوسته یک جمله یا چند جمله سخن ویژه و برجسته آورده مىشود و این نوع سخن گفتن از اصول محاوره مردمى بیرون نیست.قرآن که فنون زبان مردم را در محاوره خویش رعایت نموده است،گاهى جملهاى معترضه در میان سخن دیگرى مىآورد مانند آیه الیوم یئس الذین کفروا من دینکم (11) .در اینجا نیزگر چه سخن از شخصیتحقوقى زنان رسول الله صلى الله علیه و آله مىباشد،براى این که توجه مخاطب خویش به اهمیت موضوع دیگرى یعنى شان و مقام اهل علیه السلام برساند،یک مرتبه روى کرد سخن به اهل بیتبر مىگردد و تمام ضمیرها مذکر مىشوند تا با طرح این سوال که چرا روى کرد سخن تغییر کرد مخاطب خویش را متوجه اهمیت مقام عصمت عترت و اهل بیتبنماید.و این گر چه با سیاق قبل و بعد به ظاهر ناسازگار است،لیکن با عموم فنون محاوره سخن ناسازگار نیست و ناسازگار هم نیست که رسول الله صلى الله علیه و آله به امر وحى محل و جایگاه آیه را در چینش آیات همسران رسول الله صلى الله علیه و آله تعیین کرده باشد.زیرا اگر چه با سیاق قبل و بعد ناسازگار است لیکن با فنون اصلى محاورهاى که معیار اصلى و یک سیاق عمومى است ناسازگار نمىباشد.زیرا جمله معترضهاى است که در میان آیههاى همسران رسول الله صلى الله علیه و آله قرار گرفته است.این جواب سازگار استبا این که آیه تطهیر با آیات قبل و بعد نازل شده باشد،و هم سازگار است،با این که جداگانه نازل شده لیکن رسول الله صلى الله علیه و آله به لحاظ این نکته دستور فرموده باشد در میان آیات همسرانش قرار گیرد،که شرح این موضوع بیش از این مقدار تناسب با موضوع این نوشتار ندارد از موضوعات علوم قرآنى مىباشد که در جایگاه خودش باید بررسى شود. (12)
اما روایاتى که اهل سنت در مورد شان نزول آیه ذکر مىکنند که آیه درباره همسران رسول الله صلى الله علیه و آله است.از طریق شیعه چنین روایت مستند نیست.این روایات اهل سنتبا روایات صحیح و متقن دیگرى که خود آنان نقل مىکنند که رسول الله صلى الله علیه و آله حتى ام سلمه را در جمع اهل بیت راه نداد ناسازگار مىباشند.
با این توضیح این نکته به خوبى آشکار و مستند شد که آیه تطهیر مقام رفیع عصمت اهل بیت را بیان مىکند و على بن ابى طالب با فاطمه علیها السلام افضل افراد عترت هستند و مقامشان از سایرین نیز برتر است و آیه فضیلتى را براى على علیه السلام به اثبات مىرساند که هیچ کدام از اصحاب رسول الله صلى الله علیه و آله در این فضیلتبا على مشارکت ندارد.به همین لحاظ بر دیگران مقدم است.تنها فردى است که بعد از رسول الله صلى الله علیه و آله شایستگى رهبرى جامعه را دارد.
پىنوشتها:
1.احزاب،33.
2.در المنثور،ج 5،ص 198.
3.حشر،7.
4.در المنثور،ج 5،ص 198.
5.در المنثور،ج 5،ص 198.
6.همان.
7.همان،صحیح مسلم،ج 7،ص 130.
8.نور الثقلین،ج 4،ص 272.
9.همان،ص 270.
10.از جمله علامه مجلسى رحمه الله(بحار،ج 35،ص 234).علامه طباطبایى رحمه الله در کتاب قرآن در اسلام،ص 205،لیکن علامه طباطبایى در تفسیر المیزان متمایل است که بپذیرد که چینش آیه تطهیر به امر رسول الله صلى الله علیه و آله مىباشد.المیزان،ج 16،ص 330.
11.مائده،3.
12.براى توضیح بیشتر رجوع شود به«پژوهشى در علوم قرآن»،صفحه 74 و 230 به بعد.
امام على(ع) الگوى زندگى صفحه 54
حبیب الله احمدى
[ چهارشنبه 91/5/18 ] [ 3:29 صبح ] [ جلال ]